loading...

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

Content extracted from http://arrahimi.blog.ir/rss/?1741182946

بازدید : 12
سه شنبه 4 فروردين 1404 زمان : 23:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

ا مروز به لطف نخوابیدن یک روز رضایت بخش برایم بود. دو هزار کلمه نوشتم. خیلی با حال بود. از آزاد نویسی به یادداشت نویسی و از یادداشت نویسی به رونویسی و دوباره به یادداشت نویسی.

در آزاد نویسی امروزم این جملات را نوشتم:

1) نوشتن پنجره‌‌‌ای است که وقتی به سویت باز شد می‌توانی خودت را از حرف‌های دیگران نجات بدهی.

2) نوشتن تنها پنجره‌‌‌ای است که اگر خودت را بیرون بیندازی سقوط نمی‌کنی صعود می‌کنی!

3) من هم مثل بقیه نویسندگان باید کلمات مثل تیله توی دستم قِل بخورد روی صفحه کاغذ بنشیند.

4)نمی‌خواهم آزاد نویسی را مهندسی کنم نباید از قبل فکر کنم که چه می‌خواهم بنویسم. باید همان لحظه که قلم برمی‌دارم، قلم روی کاغذ بلغزد. از فکر کردن تا نوشتن باید در کسری از ثانیه اتفاق بیفتد.

5) آزاد نویسی برای فی البداهه گویی بنظرم خیلی خوب است. یک ورزش فی البداهه گویی است.

6) اگر احساس می‌کنی کوچه نوشتنت تنگ و باریک است باید با لودر آزاد نویسی آن را عریض کنی.

بازدید : 11
سه شنبه 4 فروردين 1404 زمان : 23:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

در آزاد نویسی امروز این جملات را نوشتم :

در عرصه نوشتن و نویسندگی هیچ وقت به مقصد نمی‌رسی چرا چون حدیقفی ندارد و تا آخرین لحظه عمر محکوم به رشد و پیشرفت هستی و نباید در هیچ زمانی احساس رضایت کنی

باید با نوشتن جامعه را ساخت و با نوشتن است که جامعه ساخته می‌شود. با مطالعه است که جامعه ساخته می‌شود نه با هرزه گردی، هرزه دیدن و هرزه خواندن اینها مضر جامعه است و رشد و شکوفایی جامعه با خواندن و نوشتن است.

همیشه می‌توان جسور بود و حرف خود را زد در این صورت باید انسان حر باشد آزاد باشد اگر بدهکار کسی بود نمی‌تواند این حریت را بدست بیاورد و لذا همیشه حرفش را می‌خورد و یا خوخوری می‌کند.

غفلت در نوشتن یعنی مرگ، غفلت در نوشتن یعنی روزمرگی، غفلت در نوشتن یعنی بی هوا زیستن.

اینستاگرام و همه را کنار گذاشتم خیلی خوب کاری کردم و باید زودتر این کار را می‌کردم چرا چون واقعاً وقت گیر است و وقتم را از نفس می‌انداخت.

با نوشتن است که انسان ماندگار می‌شود.

کند نویسی همیشه نشانه دقیق نویسی نیست و همینطور تند نویسی نشانه بی دقتی نیست. اصلا این تند نویسی خودش نوعی تمرکز است و تمرکز را در آزاد نویسی می‌توان افزایش داد.

رشد حلزونی خصیصه نویسندگی است. حلزون آرام آرام حرکت می‌کند و نوشتن هم جز با حروف و در پی آن کلمه ایجاد می‌شود. و در پی آن جمله و در پی آن داستان و در پی آن رمان. پس همین رشد در نویسندگی در حروف نهفته است آرام آرام رشد اتفاق می‌افتد.

بازدید : 10
سه شنبه 4 فروردين 1404 زمان : 8:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

در آزاد نویسی امروز این جملات را نوشتم :

در عرصه نوشتن و نویسندگی هیچ وقت به مقصد نمی‌رسی چرا چون حدیقفی ندارد و تا آخرین لحظه عمر محکوم به رشد و پیشرفت هستی و نباید در هیچ زمانی احساس رضایت کنی

باید با نوشتن جامعه را ساخت و با نوشتن است که جامعه ساخته می‌شود. با مطالعه است که جامعه ساخته می‌شود نه با هرزه گردی، هرزه دیدن و هرزه خواندن اینها مضر جامعه است و رشد و شکوفایی جامعه با خواندن و نوشتن است.

همیشه می‌توان جسور بود و حرف خود را زد در این صورت باید انسان حر باشد آزاد باشد اگر بدهکار کسی بود نمی‌تواند این حریت را بدست بیاورد و لذا همیشه حرفش را می‌خورد و یا خوخوری می‌کند.

غفلت در نوشتن یعنی مرگ، غفلت در نوشتن یعنی روزمرگی، غفلت در نوشتن یعنی بی هوا زیستن.

اینستاگرام و همه را کنار گذاشتم خیلی خوب کاری کردم و باید زودتر این کار را می‌کردم چرا چون واقعاً وقت گیر است و وقتم را از نفس می‌انداخت.

با نوشتن است که انسان ماندگار می‌شود.

کند نویسی همیشه نشانه دقیق نویسی نیست و همینطور تند نویسی نشانه بی دقتی نیست. اصلا این تند نویسی خودش نوعی تمرکز است و تمرکز را در آزاد نویسی می‌توان افزایش داد.

رشد حلزونی خصیصه نویسندگی است. حلزون آرام آرام حرکت می‌کند و نوشتن هم جز با حروف و در پی آن کلمه ایجاد می‌شود. و در پی آن جمله و در پی آن داستان و در پی آن رمان. پس همین رشد در نویسندگی در حروف نهفته است آرام آرام رشد اتفاق می‌افتد.

بازدید : 8
دوشنبه 3 فروردين 1404 زمان : 2:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

هر چقدر آزاد نویسی می‌کنم بیشتر برایم جذاب تر می‌شود و بیشتر به اهمیت آن پی می‌برم. گاهی اوقات در آزاد نویسی جملاتی را می‌نویسم که اگر بنشینم فکر کنم نمی‌توانم آن جمله را بنویسم. گاهی اوقات ایده شکل می‌گیرد. گاهی اوقات جرقه یک کتاب یا داستان شکل می‌گیرد. به قول یکی از دوستان علیکم به آزاد نویسی.

بازدید : 9
شنبه 1 فروردين 1404 زمان : 2:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

امسال تصمیم دارم بیشتر پست بگذارم و بیشتر در وبلاگم باشم.ایده آلم این است که هر روز پست بگذارم.ولی بعید می‌دانم. البته در کنار این وب نویسی، یادداشت روزانه هم دارم ولی چون یادداشت‌های روزانه ام بیشتر خصوصی تر است نمی‌توانم کامل منتشر کنم ولی تصمیم دارم برای وبلاگم هم به صورت روزانه مطلب بگذارم ویا اینکه یادداشت روزانه هم مخصوص وبلاگ منتشر کنم. در این حدود چهل روزی که به صورت تست روزانه مطلب می‌نوشتم خیلی برایم جذاب بود و صد البته برایم آموزنده هم بود و تصمیم گرفتم که امسال هم این مسیر را ادامه بدهم.

فردا تصمیم دارم برنامه هفته اول سال را منتشر کنم.چند وقتی طبق برنامه کارهایم را انجام می‌دادم که خیلی خوب بود و تصمیم گرفتم به صورت جدی برنامه هفتگی را دنبال کنم.

سال 1403 سال کبیسه بود.در تقویم امروز روز اول سال است ولی تقویم بلاگ امروز را روز دوم سال تعیین کرده است.

بازدید : 8
شنبه 1 فروردين 1404 زمان : 2:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

دیشب وقتی که وصف کتاب موقعیت داستان را در اپلیکیشن بهخوان خواندم، دیدم همان چیزی است که من می‌خواهم، هنر روایتگری. با اینکه پیش خودم قرار گذاشته بودم که تا اخر سال کتاب نخرم، گفتم فردا از کتابفروشی نزدیک محل کارم سراغ میگیرم اگر داشت میخرم ولی اگر نداشت موکول می‌کنم به سال آینده. امروز طاقت نیاوردم. ساعت ده صبح که شد با کتابفروشی تماس گرفتم و گفت موجود دارم. خیلی خوشحال شدم. گفتم میخرمش. چون یادداشتهای نیما دیروز تمام شده بود، امروز باید کتاب جدیدی را در دست می‌گرفتم و تصمیم گرفتم همین کتاب را شروع کنم.

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

بازدید : 11
شنبه 1 فروردين 1404 زمان : 2:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

قسمتی از یادداشت امروز

زمستان/ روز هشتاد و یکم

سه شنبه ۱۴۰۳/۱۲/۲۱

۸:۲۶) آنچه باعث شد یادداشت امروز را الان شروع کنم نه اتفاقی خاصی است و نه حرف خاصی دارم، می‌خواهم فقط بنویسم. انگار در بدنم در سیستم عصبی آن اتفاقی می‌افتد که من را تحریک می‌کند که نوشتن را از همین حالا شروع کنم. خیلی خوشحالم که این اتفاق برایم افتاده است و باید از حالا به بعد مراقبت کنم که مبادا این حس از بین برود بلکه باید آن را تقویت کنم.

۱۷:۰۰) امروز در آزاد نویسی که داشتم دو سه تا ایده به ذهنم رسید. دفعات قبلی پس از آزاد نویسی کاغذ را مچاله می‌کردم می‌انداختم دور. ولی امروز دلم نیامد بیندازیم نگه داشتم که بعد مطالبی که به ذهنم رسیده را بنویسم.

بازدید : 21
چهارشنبه 21 اسفند 1403 زمان : 13:02
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

یک رمان از همین تک جمله‌ها شروع می‌شود.

گاهی جمله دو کلمه‌‌‌ای صریح تر از جمله پنج کلمه‌‌‌ای است.

من نمی‌روم.

گاهی زندگی ات با یک تک جملهتغییر می‌کند.

اینستاگرام منجر به عدم تمرکز می‌شود.

امروز آسمان آفتابی است.

امروز یادداشتهای روزانه نیما یوشیج تمام می‌شود.

برای چندمین روز متوالی بی سحری شدم.

به شدت خواب آلود هستم.

نوشتن محرک خوبی برایم شده است.

ناله‌های خشکی زاینده رود به گوشم می‌رسد.

وقتی که خر لگد می‌زند تو به خر لگد نزن.

موفقیت در استقامت است.

ای کاش مثل یک درخت به خواب زمستانی می‌رفتم.

مثل لاک پشت راه برو ولی برو.

کدام تک جملهرا شما پسندید؟

بازدید : 16
چهارشنبه 21 اسفند 1403 زمان : 13:02
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

قسمتی از یادداشت دوشنبه 1403/09/26

از بیستم آبان‌ماه تصمیم گرفته ام که تلویزیون نگاه نکنم. خوشبختانه تا الان روی عهدی که بسته ام پای بند بوده ام و فکر می‌کنم این ادامه داشته باشد. به این دلیل که دیگر تلویزیون هیچ جذابیتی برایم ندارد. نهایت برخی برنامه‌هایی است که آن هم میتوان از سایتها دنبال کنم البته این ندیدن هم باعث نشده که از اخبار و اتفاقات دور باشم. بهرحال این تصمیمی‌است که گرفته ام و بر آن مصّر هستم. هدفم از این حذف این است که وقت تلویزیون دیدن را جایگزین کار مطالعاتی کنم البته اذعان می‌کنم که آنچنان هم تا این لحظه موفق نبوده‌ام. عمدتا به خاطر شرایطی که در این مقطع کنونی مواجه هستم.

پی نوشت:

من همچنان پای تصمیمم ایستاده ام. به جز یک برنامه‌‌ان‌هم در یک مقطع چند روزه، دیگه سراغ تلوزیون نرفتم و هیچ برنامه‌‌‌ای را دنبال نمی‌کنم. البته این تصمیم هیچ ارزش افزوده‌‌‌ای برایم نداشته است‌‌ان‌هم به دلایلی. ولی همین که از این اعتیاد در امدم خود جای شکر دارد.

بازدید : 21
دوشنبه 19 اسفند 1403 زمان : 11:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

یادداشتهای شخصی احمدرضارحیمی

امروز برا خودم یک برنامه یک هفته‌‌‌ای تنظیم کردم. این برنامه شش آیتم دارد که از این شش آیتم سه مورد آن را اجباری است که باید انجام بدهم و سه مورد آن را اختیاری است که اگر فرصت شد و حالش بود انجام بدهم. با خودم هم ازهمان اول شرط بستم که قرار نیست این برنامه برایم فشار روانی درست کند و خودم را ملزم کنم که حتما انجام بدهم که اگر انجام ندهم آسمان به زمین و زمین به آسمان دوخته می‌شود. نه! من به شدت سرم شلوغ است و شاید نتوانم حتی یک روز طبق برنامه عمل کنم. هدفم از این برنامه این است که در این سر شلوغی راه را گم نکنم در این یک هفته پیش رو چند قدم بردارم. حدسم این است که بتوانم 60 درصد برنامه را اجرا کنم و اگر این اتفاق بیفتد کلاهم را باید به آسمان بیندازم.

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 5
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 101
  • بازدید ماه : 244
  • بازدید سال : 4979
  • بازدید کلی : 34493
  • کدهای اختصاصی